معنی گنج حکمت عامل و رعیت فارسی دهم

معنی و آرایه های ادبی گنج حکمت عامل و رعیت درس دوازدهم فارسی دهم 💎 در این درسنامه قلمرو های زبانی و ادبی گنج حکمت عامل و رعیت که در درس دوازدهم فارسی دهم آمده است مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است 🎁 نکاتی بسیار مفید و آموزنده برای دانش آموزلن و کنکوریها

بخش های مربوط به درس درس دوازدهم فارسی دهم- رستم و اشکبوس-درس نامه رستم و اشکبوس-نکات کنکوری رستم و اشکبوس

معنی گنج حکمت عامل و رعیت فارسی دهم


 ذوالنون مصری پادشاهی را گفـت: «شـنیده ام فلان عامل را که فرستاده‌ای به فلان ولایت درازدستی می‌کند و ظلم روا می‌دارد.» گفت: «روزی سزای او بدهم.»، گفت: بلی روزی سزای او بدهی که مال از رعیت تمام ستده باشد. پس به زجر و مصادره از وی بازستانی و در خزینه نهی درویش و رعیّت را چه سود دارد؟»

پادشاه خجل گشت و دفع مضرت عامل بفرمود درحال.

قلمرو زبانی: ذوالنون مصری: نام عارفی مصری /  نوع «را» در «پادشاهی را گفـت»: حرف اضافه به معنای «به» / عامل: حاکم، کارگزار، والی / ولایت: سرزمین؛ استان / روا داشتن: اجازه دادن، جایز شمردن / سزا: جزا / رعیت: عموم مردم؛ شهروندان / ستدن: گرفتن (بن ماضی: ستاند، بن مضارع: ستان) / زجر: آزار، اذیت، شکنجه / مصادره: مال کسی را به‌زور ضبط کردن، تاوان گرفتن، جریمه کردن / بازستاندن: پس گرفتن / خزینه: خزانه / نهی: می‌گذاری / درویش: گدا و تهیدست / را در عبارت«درویش و رعیت را چه سود دارد»: به معنای برای / درویش و رعیت را چه سود دارد؟: پرسش انکاری /  خجل: شرمنده / دفع: جلوگیری، راندن از نزد خود؛ دور کردن / مضرت: زیان، گزند رسیدن / درحال: فوری، بی درنگ

 قلمرو ادبی: درازدستی: کنایه از تعدی و تجاوز

 

سر گرگ باید هم اول برید / نه چون گوسفندان مردم درید

قلمرو ادبی: برید، درید: جناس ندارد؛ زیرا تفاوت در دو واج است / گرگ: استعاره از کارگزار ستمگر / گوسفند: استعاره از مردم

معنی: همان ابتدا باید سر گرگ را برید  نه پس از آن که گوسفندان مردم را درید و همه را کشت                 

آزمون های آنلاین درس دوازدهم فارسی دهم : درس دوازدهم فارسی دهم- رستم و اشکبوس-درس نامه رستم و اشکبوس-نکات کنکوری رستم و اشکبوس
بخش های مربوط به درس درس دوازدهم فارسی دهم- رستم و اشکبوس-درس نامه رستم و اشکبوس-نکات کنکوری رستم و اشکبوس