معنی درس ششم فارسی یازدهم : پرورده عشق ، آرایه های ادبی و قلمرو های زبانی و ادبی درس ششم فارسی یازدهم ، معنی کلمات درس ششم فارسی یازدهم
معنی: ماه، در شب، بر چهرهٔ آسمان طلوع می کند و گسترهٔ آسمان را نورانی می کند (تسخیر می کند) عشق مجنون نیز به سانِ ماه، علم خود را به نشانهٔ تسخیر جهان برمی افرازد.
قلمرو زبانی:
قلمرو ادبی: قالب: مثنوی / وزن: مفعول مفاعلن فعولن (رشته انسانی)/ رایت عشق: اضافه تشبیهی / «چون» نخست و دوم: جناس همسان / چون مه لیلی: تشبیه / مه: استعاره از جمال و کمال لیلی / آسمان گیر: کنایه از پرآوازه / موقوف المعانی / درون مایه شعر: سختی های عشق
پیام: عشق مجنون
معنی: هر روز نامش مشهورتر شد و در عشق و شیفتگی کامل تر گشت.
قلمرو زبانی:
قلمرو ادبی: واج آرایی: «ر» / گشت: واژه آرایی، ردیف / جناس: هر، در
پیام: کمال عشق مجنون
معنی: بخت و اقبال از او ناامید شده و پدر نیز در کار عشق او به سختی درمانده شده بود.
قلمرو زبانی:
قلمرو ادبی: بخت دل ز کار او برداشته: جانبخشی، کنایه از ناامید شدن / بخت، سخت: جناس / واژه آرایی: کار، او
پیام: ناامیدی از درمان مجنون
معنی: بستگان و خویشاوندان مجنون با پدر مجنون دعا میکردند و در فکر راه چاره بودند.
قلمرو زبانی:
قلمرو ادبی: ردیف: با او
پیام: چاره جویی برای حل مشکل
معنی: بستگان هنگامیکه درماندگی پدر را مشاهده کردند برای چاره جویی به سخن گفتن پرداختند.
قلمرو زبانی:
قلمرو ادبی: زبان کشیدن: سخن گفتن
پیام: چاره جویی برای حل مشکل
معنی: بستگان همگی با هم نظر دادند که مشکل مجنون و بیماری عشق او با توسل به کعبه برطرف میشود.
قلمرو زبانی:
قلمرو ادبی: در گشاده گردیدن: کنایه از مشکل حل شدن
پیام: متوسل شدن به کعبه
معنی: کعبه محل برآورده شدن خواسته همه جهانیان و عبادتگاه همه مردم است.
قلمرو زبانی:
قلمرو ادبی: جهان: مجاز از مردم جهان / زمین، آسمان: مجاز از همه موجودات، تضاد.
پیام: برآورده شدن دعا در کعبه
معنی: زمانی که فصل حج فرارسید، پدر مجنون شتر خواست و کجاوهای فراهم کرد [تا به سوی کعبه حرکت کند].
قلمرو زبانی:
پیام: آماده سفر حج شدن
معنی: پدر، فرزند گرامی خود را با تلاش بسیار و همچون ماه با احترام و زیبایی در کجاوه نشاند.
قلمرو زبانی:
قلمرو ادبی: چو ماه: تشبیه / مهد، جهد: جناس ناهمسان.
پیام: آماده سفر شدن
معنی: پدر با سینهای پر از درد و ناله، به سوی کعبه آمد و خانه خدا را همچون غلامی حلقه به گوش در آغوش کشید و به آن متوسل شد.
قلمرو زبانی:
قلمرو ادبی: سینه: مجاز از دل / چون کعبه: تشبیه / حلقه بر گوش نهادن: کنایه از بندگی کردن / سینه، گوش: تناسب / جناس: جوش، گوش / جانبخشی: درِ کعبه، حلقهای دارد و شاعر در دنیای خیال خود، کعبه را مانند غلامی می داند که حلقه بر گوش دارد به نشانهٔ بندگی و تسلیم بی چون و چرا در برابر ارادهٔ پروردگار خود.
پیام: توسل جستن به کعبه
معنی: پدر به مجنون گفت: فرزندم این جا محل شوخی نیست. تلاش کن تا چارهای برای درد خود بیابی.
قلمرو زبانی:
قلمرو ادبی: نه جای بازیست: کنایه از اینکه شوخی نیست / واژه آرایی: جا، است /
پیام: پند دادن به پسر
معنی: فرزندم، بگو پروردگارا، مرا از این کار بیهوده عشق نجات بده و توفیق رستگاری ارزانی ام کن.
قلمرو زبانی:
پیام: دعا برای رهایی از عشق
معنی: خدایا به کار من رسیدگی کن که اسیر عشق شده ام و بلای عشق مرا در بند کشیده است. مرا نجات بده.
قلمرو زبانی:
قلمرو ادبی: بلای عشق: اضافه تشبیهی / بلای عشقم: جهش ضمیر (من را از بلای عشق …)
پیام: دعای پدر برای رهایش از عشق
معنی: مجنون هنگامی که سخن از عشق شنید، ابتدا گریه کرد و سپس خندهای سر داد.
قلمرو زبانی:
قلمرو ادبی: بگریست، بخندید: تضاد
پیام: گفتگو از عشق
معنی: مجنون مانند مار چنبره زده پرید و حلقه در خانه خدا را به دست گرفت.
قلمرو زبانی:
قلمرو ادبی: چو مار: تشبیه / زلف کعبه: جانبخشی، اضافه استعاری / زلف، دست: تناسب
پیام: توسل جستن به کعبه
معنی: مجنون در حالی که حلقههای کعبه را در دست گرفته بود میگفت: امروز به کعبه متوسل شده ام.
قلمرو زبانی: بر: آغوش
قلمرو ادبی: بیت ذو قافیتین دارد (در، بر/ بر، در) / حلقه در برگرفتن: کنایه از متوسل شدن / بر، در: جناس ناهمسان / «بر» نخست و «بر» دوم: جناس همسان / چو حلقه: تشبیه / واژه آرایی: حلقه / «در» نخست و «در» دوم: جناس همسان
پیام: توسل جستن به کعبه
معنی: میگویند از عشق فاصله بگیر در حالی که فاصله گرفتن از عشق روش دوستی نیست.
قلمرو زبانی:
پیام: جدایی ناپذیری از عشق
معنی: من با عشق آفریده شده ام و امیدوارم که سرنوشتم نیز جز با عشق تعیین نشود.
قلمرو زبانی:
قلمرو ادبی: جانبخشی / واژه آرایی: عشق / واج آرایی «ش»
پیام: جدایی ناپذیری از عشق
معنی: پروردگارا تو را به مقام خداوندیت سوگند میدهم؛ همچنین به کامل بودن پادشاهی ات تو را سوگند میدهم.
قلمرو زبانی:
قلمرو ادبی: واژه آرایی: خدایی / واج آرایی: «ا» / موقوف المعانی
پیام: سوگند دادن خداوند
معنی: که مرا در راه عشق به جایی برسان که عشق بماند هر چند که من نابود شوم.
قلمرو زبانی:
قلمرو ادبی: واج آرایی «ن»
پیام: جانفشانی برای عشق
معنی: خداوندا، هر چند که عشق همچون شرابی من را از خود بی خود کرده است؛ اما مرا عاشق تر از این که هستم بکن.
قلمرو زبانی: کنم: (من را کن)
قلمرو ادبی: شراب عشق: اضافه تشبیهی / مستم، هستم: جناس ناهمسان/
پیام: دعا برای افزونی عشق
معنی: خداوندا آنچه از عمر من باقی است کم کن و بر عمر لیلی اضافه کن.
قلمرو زبانی:
قلمرو ادبی: واژه آرایی: عمر / تضاد: بستان، افزای
پیام: دعا برای تندرستی دلبر
معنی: پدر که راز و نیازهای عاشقانه مجنون را شنید ساکت شد.
قلمرو زبانی:
قلمرو ادبی: واج آرایی: «ش»
پیام: ناامیدی پدر
معنی: فهمید که دل مجنون اسیر عشق است و درد او دردی است که درمانی ندارد.
قلمرو زبانی: اسیر: بندی
قلمرو ادبی: واج آرایی: «د» / واژه آرایی: دارد / تضاد: دوا، درد
پیام: درمان ناپذیری عشق
لیلی و مجنون؛ حکیم نظامی گنجهای