درس سوم:آزادی؛فارسی دوازدهم-درسنامه

✅معنی و آرایه های درس سوم فارسی دوازدهم آزادی ، کارگاه متن پژوهی درس سوم فارسی دوازدهم آزادی ، قلمرو های زبانی و ادبی درس سوم فارسی دوازدهم

درس سوم:آزادی؛فارسی دوازدهم-درسنامه


مواردی که در درسنامه آموزشی فارسی دوازدهم،درس سوم،آزادی بررسی می شود:

 

پیوند ها و لینک های مربوط به درس سوم فارسی دوازدهم:


معنی درس سوم فارسی دوازدهم:

آزادی


ناله مرغ اسیر این همه بهر وطن است 

مسلک مرغ گرفتار قفس همچو من است

 

قلمرو زبانی: مرغ: پرنده ‌/ بهر: برای (همآوا← بحر: دریا) / وطن: میهن (قبل از مشروطه وطن به معنای زادگاه به کار می‌رفته است) / مسلک: روش، طریق  / گرفتار قفس: زندانی / همچو: مانند 

قلمرو ادبی: قالب: غزل اجتماعی / وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (ویژه رشته انسانی) / ناله: منظور «خواندن و شعر گفتن» / مرغ: استعاره از خود سخنور / همچو من: تشبیه، جانبخشی / مرغ: واژه آرایی / مرغ، گرفتار، قفس، اسیر: تناسب / واج آرایی: نقش نمای اضافه، «م» و «س»

معنی: آواز خواندن پرنده اسیر (خود سراینده) برای میهنش است. روش مرغ در قفس افتاده نیز همانند من است.

پیام: میهن دوستی

همّت از باد سحر می‌طلبم گر ببرد 

خبر از من به رفیقی که به طرف چمن است

معنی: یاری و کمک از باد بامدادی می‌خواهم که پیام مرا به یارم که در باغ و بوستان آزادانه خوش می‌گذراند برساند تا برای آزادی من کاری انجام دهد.

قلمرو زبانی: همّت: گرایشی نیرومند به پیشرفت و دستیابی به هدفهای والا(در اینجا کمک)، در اصطلاح تصوف عبارت است از توجه قلب با تمام قوای روحانی خود به جانب حق (۱-عزم و اراده ۲- دعای خیر، کمک) / طرف: کنار، کناره / به: در

قلمرو ادبی: باد سحر: جانبخشی، استعاره، نماد پیام رسانی / واج آرایی «ب» / چمن، من: جناس ناهمسان افزایشی / چمن: مجاز از باغ و بوستان / به طرف چمن است: کنایه از این که آزاد است

پیام: درخواست کمک

فکری ای هموطنان در ره آزادی خویش 

بنمایید که هر کس نکند مثل من است

معنی: ای هم میهنان برای آزادی خودتان کاری انجام دهید و گرنه شما نیز مانند من گرفتار و زندانی می‌شوید.

قلمرو زبانی: حذف به قرینه لفظی: فکری در مصراع دوم 

قلمرو ادبی: فکری بنمایید: کنایه از کاری انجام دهید / مثل من: تشبیه

پیام: به دنبال آزادی بودن

خانه‌ای کاو شود از دست اجانب آباد 

ز اشک ویران کنش آن خانه که بیت الحزن است

معنی: کشوری که با توانمندی و امکانات بیگانگان آباد شود باید آن کشور را با اشک مردم ویران کرد؛ زیرا آن کشور همانند ماتمکده است نه کشور.

قلمرو زبانی: کاو: که او، مرجع ضمیر آن «خانه» / اجانب: ج اجنبی، بیگانگان / از: با / بیت الحزن: خانه اندوه ، غمکده، ماتمکده / (آن خانه) بیت الحزن است: حذف به قرینه لفظی 

قلمرو ادبی: خانه: استعاره از کشور و میهن / دست: مجاز از توان و نیرو / با اشک ویران کردن: اغراق / تلمیح: اشاره به داستان حضرت یعقوب یا داستان حضرت زینب/ آباد، ویران: تضاد / بیت الحزن است: تشبیه فشرده یا رسا / واژه آرایی: خانه

پیام: بیگانه ستیزی، عدم وابستگی به بیگانگان

جامه‌ای کاو نشود غرقه به خون بهر وطن

بدر آن جامه که ننگ تن و کم از کفن است

معنی: بدنی که برای میهنش آغشته به خون نگردد و انسانی که برای کشورش جان فشانی نکند، آن را باید نابود کرد؛ زیرا باعث ننگ انسان است و کم ارزش تر از کفن.

قلمرو زبانی: جامه: تن پوش / کاو: که او، مرجع ضمیر آن «جامه» / بهر: برای (همآوا← بحر: دریا) / بدر: پاره کن (بن ماضی: درید، بن مضارع: در) / که: زیراکه / ننگ: بی آبرویی، شرمندگی / کم: کمتر، کم ارزش تر

قلمرو ادبی: جامه: مجاز از تن / غرقه به خون: آغشته به خون، استعاره پنهان، کنایه از جان فشانی / بدر آن جامه: کنایه از نابود کن/ تن: مجاز از انسان / واج آرایی «ن»، «ک»/ واژه آرایی: جامه / جامه، تن، کفن: تناسب

پیام: جان فشانی

آن کسی را که در این ملک سلیمان کردیم 

ملت امروز یقین کرد که او اهرمن است

معنی: آن کسی را در کشورمان همانند سلیمان به فرمانروایی رساندیم، مردم امروز فهمیدند که او شیطان بوده است.

قلمرو زبانی: کس: منظور محمد علی شاه / مُلک: پادشاهی، فرمانروایی، کشور / اهرمن: شیطان

قلمرو ادبی: تلمیح / واج آرایی «ک» / سلیمان، اهرمن: تضاد / سلیمان کردیم: تشبیه، به فرمانروایی رساندیم / تناسب: ملک، سلیمان، اهرمن / او اهرمن است: تشبیه

پیام: فساد فرمانروایان                                                         

           ابوالقاسم عارف قزوینی