در این قسمت درباره بخشی از موسیقی کلام؛ صحبت خواهیم کرد که موضوع علم بدیع است. بدیع دو نمود لفظی و معنوی دارد. عواملی که موسیقی لفظی را پدید می آورند، بدیع لفظی می خوانیم.
انواع بدیع
تفاوت بدیع لفظی و معنوی در چیست؟
در بدیع لفظی اگر واژه را برداریم و مترادف آن را بگذاریم آرایه بدیع از میان می رود؛ ولی در بدیع معنوی با گذاشتن مترادف واژه بدیع از میان نمی رود. مانند: برادر که نه در بند خویش است نه برادر نه خویش است. در این عبارت «خویش» آرایه جناس پدید می آورد. اگر به جای «خویش» «خویشاوند» بگذاریم جناس از بین می رود. پس جناس جزء بدیع لفظی است. یا در مثال زیر:
ابر و باد و مه خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
«ابر و باد و مه خورشید و فلک» مراعات نظیر دارند. اگر به جای «ابر» «سحاب» بگذرایم، باز هم آرایه مراعات نظیر وجود دارد. پس مراعات نظیر جزء بدیع معنوی است.
تکرار واج و واژه در زبان عادی، پسندیده نیست. امّا در زبان ادبی تکرار بر جاذبه، کشش و گوشنوازی سخن می افزاید.
شاعران و نویسندگان متون ادبی یا از تکرار واژه سود می برند و یا از تکرار واج یا آوا بهره می گیرند؛ گاهی کلّ عبارت یا جمله را هم تکرار می کنند.
واج آرایی: تکرار یک واج (صامت یا مصوّت) در سخن است؛ به گونه ای که بر موسیقی و تأثیر آن بیفزاید.
واج: کوچکترین آوای بی معنای زبان که معناساز است؛ مانند: «ب» و «خ» در «بار» و «خار».
صامت: ء (= ع) ، ب، پ، ت (= ط) ، ج، چ، خ، د، ر، ز(= ذ، ظ، ض)، ژ، س (= ث، ص)، ش، غ (= ق)، ف، ک، گ، ل، م، ن، و، هـ (= ح)، ی. (۲۳ بیصدا، همخوان)
مصوّت کوتاه: ﹷ / ﹻ / ﹹ / مصوّت بلند: / ا / او/ ای/ (۶ صدادار، واکه)
نکته: «و» و «ی» می توانند صامت یا مصوّت باشند؛ بسته به اینکه در کجای هجا بنشینند. اگر واج دوم هجا باشند، مصوّت و در غیر این صورت صامت اند.
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است / باد خنک از جانب خوارزم وزان است (منوچهری)
در این بیت، تکرار کدام واج ها بر موسیقی و آهنگ کلام افزوده است؟
مصوّت بلند «ا» در بیت، هفت بار تکرار شده است. اگر به موسیقی و آهنگی که از بیت برمی خیزد، دقّت کنیم درمی یابیم که تکرار آگاهانه یک مصوّت تا چه اندازه در غنای موسیقی این بیت مؤثّر بوده و به گوشنوازی آن کمک کرده است. در همین بیت، تکرار صامتهای «خ» و«ز» در مصراع اوّل نیز به عنوان یک عامل ایجاد کننده موسیقی لفظی درخور توجّه است.
پس هستی من ز هستی اوست / تا هستم و هست، دارمش دوست (ایرج میرزا)
واژه آرایی: هستی / واج آرایی: س، هـ ، ت
ای دریغا، ای دریغا، ای دریغ / کانچنان ماهی نهان شد زیر میغ (مولوی)
واژه آرایی: ای دریغا، دریغ / واج آرایی: غ (دریغ: افسوس / میغ: ابر)
با من بودی، منَت نمی دانستم / تا من بودی، منت نمی دانستم
واژه آرایی: من، بودی، منت، نمی دانستم / واج آرایی: ن، ی ، ت (منت: من تو را / نمی دانستم: نمی شناختم)