معنی ستایش فارسی دوازدهم ، آرایه های ادبی ستایش فارسی دوازدهم
معنی: ای پادشاه (خداوندا) نام تو را بر زبان میآورم؛ زیرا تو پرورگار پاک هستی. فقط در راهی که تو به من نشان میدهی گام میگذارم.
قلمرو زبانی: ملک:خداوند، پادشاه، نقش “منادا” / ذکر: یاد کردن / مرجع ضمیر “تو”: خداوند / توأم: جهش ضمیر
قلمرو ادبی: قالب شعر: غزل / وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن، (رشته انسانی).
جمله پایانی به دو صورت معنی میگردد:
۱- که تو راهنمای من هستی [ تو: نهاد / راهنما: مسند/ ام(من): مضاف الیه / یی: مخفف”هستی”]
۲- که تو به من راه را نمایی (نشان دهی ) [تو: نهاد/ ام(من): متمم/ راه: مفعول/ نمایی: فعل]
معنی: فقط بارگاه تو را جست وجو میکنم. تنها در پی فضل و بخشش توام. فقط توحید و یگانگی تو را بر زبان میآورم؛ زیرا که تو سزاوار توحید و یگانگی هستی.
قلمرو زبانی: همه: فقط، تنها / درگاه: بارگاه / فضل: بخشش، کرم / پوییدن: تلاش، رفتن، حرکت به سوی مقصدی برای به دست آوردن و جست و جوی چیزی / توحید: یکتایی / سزا: سزاوار و شایسته (بن ماضی: سزید، بن مضارع: سز)
قلمرو ادبی: جویم، پویم، گویم: جناس ناهمسان / سجع / همه، تو: تکرار، واژه آرایی / واج آرایی: تکرار صامت “ت”
پیام: یادکرد صفات خداوند
معنی: تو حکیم و بزرگ و بخشنده هستی.تو دارای فضل و بخشش بی نهایت و سزاوار حمد و ستایش میباشی.
قلمرو زبانی: حکیم: دانا به همه چیز، دانای راست کردار / کریم: بخشنده، بزرگ منش / رحیم : بسیار مهربان / نماینده: نشان دهنده،. نشانه، نماد / ثنا: ستایش، سپاس(هم آوا: ثنایی، سنایی)
قلمرو ادبی: تو: تکرار / واج آرایی: تکرار صامت “ت” و مصوتهای “و” و “ی”
پیام: یادکرد صفات خداوند
معنی: توصیف تو را نمیتوانم برشمرد؛ زیرا در فهم و ادراک محدود انسان نمیگنجی. نمیتوان مانندی برایت آورد؛ زیرا تو حتی به وهم و خیال نیز در نمیآیی.
قلمرو زبانی: وصف: توصیف / فهم: درک، دریافت / شبه: مانند / وهم: گمان، پندار، خیال
قلمرو ادبی: آرایه “موازنه “، رشته انسانی / فهم، وهم: جناس ناهمسان / جمله “نتوان شبه تو گفتن “: تلمیح به “لیس کمثله شیء”
پیام: وصف ناپذیری خداوند
معنی: تو تمامی عزّت و بزرگواری و علم و یقین و نور و شادمانی و بخشش و پاداش هستی.
قلمرو زبانی: همه: فقط، سراسر / عزّ: عزیز شدن، ارجمندی / جلال: بزرگواری، شکوه، از صفات خداوند که به مقام کبریایی او اشاره دارد / یقین: امری که واضح و ثابت شده باشد / سرور: شادی، خوشحالی / جود: بخشش، سخاوت، کرم / جزا: پاداش کار نیک
قلمرو ادبی: ترصیع، رشته انسانی / همه: تکرار / واج آرایی: تکرار مصوت “ای” و مصوت کوتاه “و”
پیام: یادکرد صفات خداوند
معنی: (خداوندا) تو به تمام امور غیبی و ناپیدا آگاه هستی و همه عیبها را میپوشانی. کم و زیاد شدنها به دست توست.
قلمرو زبانی: غیبی: پنهان / همه غیبی تو بدانی: اشاره به “عالم الغیب”بودن خداوند / پوشیدن: پوشاندن (فعل دووجهی) / همه عیبی تو بپوشی: اشاره دارد به “ستار العیوب ” بودن خداوند / بیشی: افزونی. زیادی / بکاهی: از مصدر “کاستن”: کم کنی(بن ماضی: کاست، بن مضارع: کاه) / فزایی: بیفزایی. زیاد و افزون کنی
قلمرو ادبی: غیبی، عیبی: جناس ناهمسان / بیشی، کمی: تضاد / بکاهی، فزایی: تضاد / ترصیع، رشته انسانی / همه، تو: تکرار / تلمیح به آیه ” تعزّ من تشاء وتذلّ من تشاء”(خداوند)هر که را بخواهد عزیز میگرداند وهر که را بخواهد ذلیل) / واج آرایی: تکرارمصوت”ای”
پیام: دانایی و پرده پوشی خداوند
قلمرو زبانی: مرجع “ش” در “بودش”: سنایی (جهش ضمیر) / بود: باشد
قلمرو ادبی: لب و دندان: تناسب، مجاز از “کل وجود”/ سنایی: نام هنری سراینده / مگر: ایهام، امید است، شاید / آتش، دوزخ: تناسب / / روی: چاره، امکان، راه، ایهام تناسب
معنی: همه وجود سنایی یگانگی تو را میگویند. امید است (شاید) برای او (سنایی) از آتش دوزخ [راه]رهایی باشد.
پیام: ستایش خداوند
حکیم سنایی غزنوی (۴۷۳-۵۴۵ قمری)