معنی درس سوم فارسی دوازدهم ،دفتر زمانه - آرایه های ادبی درس سوم فارسی دوازدهم،دفتر زمانه
قلمرو زبانی: آری (دلم) غم نداشت: حذف به قرینه لفظی
قلمرو ادبی: قالب: غزل / وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (ویژه رشته انسانی) / کم، بیش: تضاد / واژه آرایی: کم، بیش، غم، نداشت / غم کم و بیش نداشتن: کنایه از در بند مادیات نبودن / کم، غم: جناس /
بازگردانی: هرگز من در بند مادیات و داشتن و نداشتن نبوده ام. هر کس در بند جهان مادی نباشد غم نخواهد داشت.
پیام: وارستگی
قلمرو زبانی: فتد: میافتد(بن ماضی: افتاد، بن مضارع: افت)
قلمرو ادبی: دفتر زمانه: اضافه تشبیهی / نامش از قلم فتد: کنایه از فراموش شدن / صاحب قلم: کنایه از نویسنده، اندیشمند / واژه آرایی: قلم / تناسب: دفتر، قلم، صاحب قلم / واج آرایی «م»
بازگردانی: هر ملتی که مردم دانا و دانشور نداشته باشد، نامش در درازنای تاریخ فراموش خواهد شد.
پیام: ماندگاری نام هنرمندان
قلمرو زبانی: پیشگاه: بارگاه / اهل خرد: خردمند
قلمرو ادبی: پیشگاه: مجاز از نظر و اندیشه / جامعه: مجاز از مردم جامعه / واژه آرایی: محترم /
بازگردانی: هر کس که به مردم ارج ننهد در نظر خردمندان ارجمند و گرامی نخواهد بود.
پیام: احترام به جامعه
قلمرو زبانی: تهی: خالی / را: به معنای دارندگی و مالکیت / فراغت: آسایش و آرامش / جشید جم: حشو / که جمشید جم (آن فراغت را) نداشت: حذف به قرینه لفظی
قلمرو ادبی: واج آرایی «ج»، «م» / تلمیح به داستان جمشید، پادشاه پیشدادی / جناس: جام، جم؛ مال، ما / لف و نشر: جیب← مال؛ جام← می/ تهی بودن جیب از مال: کنایه از تهیدستی / تهی بودن جام از می: کنایه از نداشتن رفاه و خوشی / مال، ما: جناس
بازگردانی: با آن که من تهیدستم و رفاه ندارم؛ امّا آسایش و آرامشی دارم که جمشید آن آرامش را نداشت.
پیام: داشتن آرامش با وجود تهیدستی
قلمرو زبانی: بسی: بسیار / چون: مانند / فرخی: نام هنری سخنور / ثابت قدم: استوار رای، دارای اراده نیرومند، ثابت رای و ثابت عزم / موافق: هم رای و همراه، همداستان / حذف به قرینه لفظی: چون فرخی، [انصاف و عدل] موافقِ ثابت قدم نداشت
قلمرو ادبی: چون فرّخی: تشبیه / موافق: واژه آرایی / داشت، نداشت: تضاد
بازگردانی: بسیاری از مردم با انصاف و عدالت همرای و همداستان بودند؛ امّا کسی مانند فرخی برای دادگستری و عدالت پیشگی پایدار و استوار نبود.
پیام: پایداری در دادگستری
فرخی یزدی
۱- معنای واژه «همّت» را در بیتهای زیر بررسی کنید.
الف) همّت اگر سلسله جنبان شود / مور تواند که سلیمان شود (وحشی بافقی) / «همت»: «اراده و کوشش»
ب) همّتم بدرقه راه کن ای طایر قدس / که دراز است ره مقصد و من نو سفرم (حافظ) / «همت»: «طلب دعای خیر» و یاری خواستن از روح پیر یا مرشد برای رسیدن به کمال است.
۲- در کدام بیتها، یکی از اجزای جمله حذف شده است؟ نوع حذف را مشخّص کنید.
بیت ۳: فکری ای هموطنان در ره آزادی خویش / بنمایید که هر کس [فکری] (حذف) نکند، مثل من است ← حذف به قرینه لفظی
بیت ۴: خانهای کاو شود از دست اجانب آباد / ز اشک ویران کُنش آن خانه که [آن خانه] (حذف) بیت الحَزَن است ← حذف به قرینه لفظی
بیت ۵: جامهای کاو نشود غرقه به خون بهر وطن / بِدَر آن جامه که [آن جامه] (حذف) ننگ تن [است] (حذف) و [آن جامه] کم از کفن است ← حذف به قرینه لفظی
بیت ۱: هرگز دلـم برای کـم و بیش غـم نداشـت / آری [دلم] (حذف) نداشت غم که [دلم] غم بیش و کم نداشت ← حذف به قرینه لفظی
بیت ۴: با آنکه جیب و جام من از مال و می تهی است / ما را فراغتی است که [آن فراغت را] جمشید جم نداشت ← حذف به قرینه لفظی
بیت ۵: انصاف و عدل داشت موافق بسی ولی / چون فرخی، [انصاف و عدل] موافقِ ثابت قدم نداشت ← حذف به قرینه لفظی
۱- کدام یک از ترکیبها و واژههای مشخّص شده، مفهوم مجازی دارند؟ دلایل خود را بنویسید.
الف) ناله مرغ اسیر این همه بهر وطن است / مسلک مرغ گرفتارِ قفس، همچو من است
«مرغ اسیر» معنای مجازی دارد؛ زیرا در معنای حقیقی خود به کار نرفته و به معنی انسان آزادیخواه است؛ اما «مرغ گرفتار» در معنای حقیقی خود (پرنده اسیر در قفس) به کار رفته است.
ب) نشاط غربت از دل کی برَد حبِّ وطن بیرون/ به تخت مصرم اما جای در بیت الحزن دارم (صائب تبریزی)
در این بیت «بیتالحزن» استعاره از میهن سراینده است.
پ) در بیت الاحزان درآمد و نالید؛ چنانچه هر پرنده بر بالای سر یعقوب بود، بنالید. (قصصالانبیا)
معنای حقیقی دارد نه مجازی؛ و معنی خانه اندوه میدهد.
۲- با توجّه به بیتهای زیر، به پرسشها پاسخ دهید.
با آنکه جیب و جام من از مال و می تهی است / ما را فراغتی است که جمشید جم نداشت
در دفترِ زمانه فتد نامش از قلم / هر ملّتی که مردم صاحب قلم نداشت
الف) درباره تلمیح به کار رفته در بیت اوّل توضیح دهید.
این بیت اشاره به داستان جمشید، پادشاه بزرگ و اسطورهای ایران دارد که ارتشی نیرومند، سرمایه فراوان و پادشاهی ای طولانی داشت وی همچنین جامی جهان بین داشت که میتوانست در آن از آینده با خبر گردد. جمشید به دلیل منی کردن و خودبینی از خدا دور شد و به دست ضحاک به دو نیم گردید.
ب) مصراعهای مشخّص شده را با توجّه به آرایه «کنایه» بررسی کنید.
تهی بودن جیب از مال: کنایه از فقیر بودن / تهی بودن جام از می: کنایه از شاد نبودن، خوشی نداشتن / از قلم افتادن: کنایه از فراموش شدن
۱- شعر «آزادی»، نمونهای از اشعار وطنی عارف قزوینی است که به سلطه بیگانگان و بیدادگری محمّد علی شاه اشاره دارد؛ با توجّه به این نکته و مفهوم بیتهای زیر را بنویسید.
آن کسی را که در این ملک سلیمان کردیم / ملّت امروز یقین کرد که او اهرمن است
بازگردانی: آن کسی را که در این سرزمین (ایران) به پادشاهی رساندیم، امروز مردم مطمئن شدند که او شیطان است.
پیام: محمدعلی شاه ظالم شایستگی پادشاهی ندارد و به اشتباه او را پادشاه کردند. (محمد علی شاه پادشاه ظالمی است)
خانهای که کاو شود از دست اجانب آباد / ز اشک ویران کُنش آن خانه که بیتالحَزَن است
بازگردانی: آن کشوری که به دست بیگانگان آباد شود آن را با اشک ویران کن؛ زیرا آن خانه، خانه غم و اندوه است.
پیام: تکیه داشتن مردم به خود – محمدعلی شاه بیگانه پرست بود و کمک از روسیه گرفت و این کار نادرستی بود.
۲- در متن درس، مقصود از موارد زیر چیست؟
الف) رفیقی که به طَرْف چمن است ← علامه علیاکبر دهخدا
ب) مردم صاحب قلم ← روشنفکران، نویسندگان و شاعران خردمند
۳- به غزلهایی که محتوای آنها بیشتر مسائل سیاسی و اجتماعی است، غزل اجتماعی میگویند؛ در عصر مشروطه با توجّه به دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی، این نوع غزل رواج یافت؛ در سرودههای شاعرانی چون محمدتقی بهار، عارف قزوینی و فرّخی یزدی میتوان نمونههای آن را یافت.
گوشزد: گونه های غزل← ۱- عاشقانه (سعدی) ۲- عارفانه (مولانا) ۳- تلفیقی (حافظ) ۴- اجتماعی
■ از این دیدگاه، متن درس را تحلیل و بررسی کنید.
تا پیش از مشروطیت، غزل درون مایه ای کاملاً عاشقانه و عارفانه داشت؛ اما پس از مشروطه درون مایه غزل، سیاسی – اجتماعی شد و سرایندگان به مشکلات مردم توجه کردند. هر دو غزل درس به بیان مسائل سیاسی – اجتماعی توجه دارد. آزادی خواهی، وطن پرستی، بیگانهستیزی و … از جمله مسائل مهمی اند که این دو شاعر به آنها پرداخته اند.
۴- فرّخی یزدی، در بیت آخر، خود را با کدام ویژگی معرّفی میکند؟
عدالت خواهی و ثابت قدم بودن او در این راه
۵- با توجّه به ادبیّات پایداری، مضمون مشترک ابیات زیر را بنویسید.
جامهای کاو نشود غرق به خون بهر وطن / بِدَر آن جامه که ننگ تن و کم از کفن است (عارف قزوینی)
فرّخی ز جان و دل میکند در این محفل / دل نثار استقلال، جان فدای آزادی (فرّخی یزدی)
پیام مشترک: شهادت طلبی، جانفشانی در راه میهن و آزادی، بیگانه ستیزی