کارگاه متن پژوهی درس دهم فارسی دوازدهم فصل شکوفایی ، شامل حل تمرین درس دهم فارسی دوازدهم فصل شکوفایی
غربت (همآوا: قُربت)
دیروز اگر سوخت ای دوست، غم برگ و (عطف) بار من و (عطف) تو / آن جا در آن برزخ سرد، در کوچههای غم و (عطف) درد
دیروز در غربت باغ من بودم و (ربط) یک چمن داغ / غرق غباریم و (پیوند) غربت، با من بیا سمت باران / چون رود امیدوارم بیتابم و (ربط) بیقرارم
دیروز اگر سوخت ای دوست غم برگ و بار من و تو / غیر از شب آیا چه میدید چشمان تار من و تو؟ / برخیز با گل بخوانیم اینک بهار من و تو/ با این نسیم سحرخیز برخیز اگر جان سپردیم
تشخیص: ۱- غم برگ و بار من و تو را سوزاند ۲- برخیز با گل بخوانیم
تشبیه: ۱- من چون رود امیدوارم ۲- امروز خورشید، آیینهدار من و توست (خورشید چون آیینهداری است)
آنجا در آن برزخِ سرد، در کوچههای غم و درد / غیر از شب آیا چه میدید چشمان تار من و تو؟
برزخِ سرد: نماد روزگار ستم شاهی / شب: نماد بیداد و ستم
چون رود امیدوارم بیتابم و بیقرارم / من میروم سوی دریا، جای قرار من و تو
حرکت شاعر به سوی اجتماعات انقلابی و آزادیخواهانه مردم.
دیروز در غربت باغ من بودم و یک چمن داغ / امروز خورشید در دشت، آیینهدار من و تو
الف) ز خورشید و از آب و از باد و خاک / نگردد تبه نام و گفتار پاک (فردوسی)
با بیت ششم درس ارتباط دارد هر دو به این نکته اشاره دارند که حتی اگر وجود خاکی انسان از بین برود؛ اما خوبیها در رفتارهای شایسته ما، ماندگار خواهند بود و یاد ما جاودانه خواهد شد.
ب) ای منتظر، مرغ غمین در آشیانه! / من گل به دستت میدهم، من آب و دانه … / میکارمت در چشمها گل نقش امّید / میبارمت بر دیدهها باران خورشید. (سیاوش کسرایی)
با بیت چهارم ارتباط دارد. هر دو به این اشاره دارند که با وجود رنجها و سختیهای راه، آیندهای خوب و روشن در انتظار ما خواهد بود. آیندهای که امید به زندگی و شادی و نشاط در آن موج میزند.