بخش های مربوط به درس بیداد ظالمان
شعر خوانی همای رحمت فارسی دهم
مواردی که در این درسنامه مورد بررسی قرار میگیرد:
-
جواب درک و دریافت شعر همای رحمت فارسی دهم
-
معنی شعر همای رحمت فارسی دهم
-
قافیه و ردیف شعر همای رحمت
-
معنی و آرایه های شعر علی ای همای رحمت
۱- علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
معنی: ای علی، ای پرنده رحمت و خوشبختی، تو چه نشانهای از خدا هستی که سایه رحمتت را بر همه جهان هستی افکندهای.
پیام: بزرگداشت حضرت علی
قلمرو زبانی:
-
آیت: نشانه
-
«را»ی نخست: حرف اضافه؛ به معنای «برای»
-
ماسوا: مخفّف ماسوی الله؛ آنچه غیر از خداست، همه مخلوقات
-
رحمت: مهربانی، بخشش / فکندی: افکندی، انداختی
- هما: پرندهای از راسته شکاریان، دارای جثهای نسبتا درشت. در زبان پهلوی به معنی فرخنده است و به همین دلیل نماد خوشبختی و سعادت به شمار میآید، استعاره از حضرت علی؛ نماد خوشبختی
قلمرو ادبی:
۲- دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
معنی: ای دل اگر میخواهی خداوند را بشناسی، به حضرت علی بنگر. به یزدان سوگند که من به وسیله علی، خدا را شناختم.
پیام: بزرگداشت حضرت علی
قلمرو زبانی:
- رخ: چهره
- به خدا قسم: به خدا سوگند میخورم، حذف به قرینه معنوی
قلمرو ادبی:
- دل: ای دل، جانبخشی، مجاز از انسان
- دل، رخ: تناسب
- خدا، علی: واژه آرایی
- واج آرایی: «خ»
۳- برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
معنی: ای گدای تهیدست، نزد علی برو و در خانه علی را بزن؛ زیرا او انگشتری فرمانروایی اش را از روی جوانمردی به گدا میدهد.
پیام: بخشندگی حضرت علی
قلمرو زبانی:
- مسکین: بدبخت و بیچاره، تهیدست
- کرم: جوانمردی
- را: حرف اضافه به معنای «به»
قلمرو ادبی:
- در خانه کسی را زدن: کنایه از سراغ کسی رفتن، از کسی یاری خواستن
- نگین: مجاز از انگشتری
- تلمیح به داستان حضرت علی و گدا دارد (إنَّمَا وَلِیکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَ یؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ)
- گدا: واژه آرایی
- نگین پادشاهی به کسی دادن: کنایه از بسیار بخشنده بودن
۴- به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
معنی: به جز از علی که به پسرش میگوید که چون قاتل من اسیر توست با اسیرت خوشرفتاری کن.
پیام: گذشت و بخشایش حضرت علی
قلمرو زبانی:
- پسر: منظور امام حسن است
- قاتل: کشنده؛ منظور ابن ملجم مردای است
- مدارا: خوشرفتاری
- پرسش انکاری
قلمرو ادبی:
- تلمیح به داستان حضرت علی و ابن ملجم
- که، اسیر: واژه آرایی
- واج آرایی: «ک»
۵- به جز از علی که آرد پسری ابوالعجایب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
معنی: غیر از علی چه کسی پسری شگفت به جهان میآورد که شهدای کربلا را در جهان پرآوازه میگرداند.
پیام: بزرگداشت حضرت علی و فرزندش
قلمرو زبانی:
- آرد: به جهان میآورد
- پسر: منظور امام حسین است
- ابوالعجایب: شگفت، شگفتی برانگیز ، صاحب شگفتی ها
- علم: پرچم (هم آوا؛ الم: درد)
- پرسش انکاری
قلمرو ادبی:
- علم کردن: کنایه از مشهور کردن، سرشناس کردن
- تلمیح به داستان کربلا
- علم، عالم: جناس ناهمسان
- «که» نخست و دوم: جناس همسان (۱- چه کسی ۲- حرف پیوند)
۶- چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که میتواند که به سر برد وفا را
معنی: اگر کسی از میان پاکبازان با دوست عهد ببندد، چه کسی همچون علی میتواند عهد و پیمان را به جا آورد .
پیام: استوار پیمانی علی
قلمرو زبانی:
- «چو»ی نخست: هنگامی که
- دوست: دلبر، یار
- پاک: تمام
- باختن: از دست دادن (بن ماضی: باخت، بن مضارع: باز)
- پاکباز: آن که همه هستی خود را میبازد
- «چو»ی دوم: مانند
- را: حرف اضافه به معنای «برای»
- به سر بردن: زندگی کردن ، به جا آوردن وعده
- وفا: عهد،پیمان
قلمرو ادبی:
- «چو»ی نخست و دوم: جناس همسان
- به سر بردن: ایهام (1- زیستن ۲- سر را نزد خدا بردن)
- «که»ی نخست و دوم: جناس همسان (۱-چه کسی ۲- حرف پیوند)
۷- نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را
معنی: نه میتوانم او را خدا بخوانم نه میتوانم او را بشر عادی بگویم، سرگشته ام که شاه سرزمین جوانمردی را چه بنامم.
پیام: بزرگداشت حضرت علی
قلمرو زبانی:
- متحیر: سرگشته
- شه: شاه، منظور حضرت علی است
- مُلک: سرزمین، کشور
- فتی: جوان
قلمرو ادبی:
- تلمیح به عبارت «لافتی إلا علی؛ لاسیف إلا ذوالفقار» (هیچ جوانمردی جز علی نیست، هیچ شمشیری جز ذوالفقار نیست.)
- ملک لافتی: اضافه تشبیهی
- نه، توانمش: واژه آرایی
- واج آرایی «ن»
۸- چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را
معنی: چرا مانند نی هر لحظه از شوق او سخن بگویم؛ زیراکه حافظ این آهنگ را بهتر مینوازد و آن را بهتر بازگو میکند.
پیام: دوستاری حضرت علی
قلمرو زبانی:
- چه: چرا
- نای: نی
- نوا: آواز، سرود، آهنگ، دارایی
- شوق: اشتیاق
- که: زیرا
- لسان غیب: لقب حافظ
- نواختن: ساز زدن (بن ماضی: نواخت، بن مضارع: نواز)
قلمرو ادبی:
- چه، چو: جناس ناهمسان؟
- چو نای: تشبیه، جانبخشی
- نای: ایهام تناسب (۱- گونهای ساز ۲- گلو)
- دم: مجاز از لحظه
- واج آرایی «ن»
- نوای شوق: اضافه تشبیهی
- دم: مجاز از حرف
- دم نخست و دوم: جناس همسان
- تناسب: نای، نوای، بنوازد، نوا
- نای، نوای: جناس ناهمسان
- واژه آرایی: نوا
- زدن: ایهام تناسب در معنای ساز زدن با واژه «نای» و «نوا»
۹- «همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را»
معنی: سراسر شب در این امید به سر میبرم که نسیم صبحگاهی پیامی از دلبرم بیاورد و با این پیام از من دلجویی کند.»
پیام: امید به لطف دلبر
قلمرو زبانی:
- همه شب: سراسر شب، همه شبها
- آشنایی: دلبری، معشوقهای
- آشنا: عاشق، دلشده، خود حافظ
- نواختن: نوازش کردن، دلجویی کردن
قلمرو ادبی:
- نسیم: نماد پیام رسانی
- تضمین شعر حافظ نسیم صبحگاهی آشنا را بنوازد: جانبخشی
۱۰- ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا
معنی: ای شهریار، از آواز مرغ یا حق بشنو که در میانه شب غم دلت را به دلبرت بگویی چقدر شیرین ودلنشین است.
پیام: راز و نیاز
قلمرو زبانی:
- نوا: آواز
- مرغ: پرنده
- مرغ یا حق: یکی از کوچکترین انواع جغد است.
- شهریارا: ای شهریار
- شهریار: نام هنری، تخلص سخنور
قلمرو ادبی:
- دل شب: اضافه استعاری، میانه شب، اثنای شب
- دل نخست و دوم: جناس همسان
- دل دوم: مجاز از انسان
- دوست: دلبر؛ معشوقه
سید محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار)
آزمون های آنلاین درس پنجم فارسی دهم : بیداد ظالمان
بخش های مربوط به درس بیداد ظالمان