معنی درس پنجم فارسی دهم بیداد ظالمان، آرایه های ادبی، نقش های دستوری ، قلمرو های زبانی و ادبی درس پنجم فارسی دهم بیداد ظالمان ، معنی کلمات و لغات درس پنجم فارسی دهم
معنی: سرانجام مرگ به سراغ شما خواهد آمد و شکوه روزگار شما نیز روزی به پایان خواهد رسید
پیام: به سرآمدن ستم
قلمرو زبانی: رونق: فروغ، زیبایی، شکوه / زمان: زمانه، دوران
قلمرو ادبی: قالب: قصیده / وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن(رشته انسانی) / شما نیز بگذرد: ردیف/ جهان: مجاز از زندگی / مرگ بر جهان کسی گذشتن: کنایه از فرارسیدن مرگ او / مرجع شما: فرمانروایان و توانگران ستمگر
معنی: اندوه، جغد شوم ویرانگری است که به ما بسنده نمی کند شما را نیز نابود خواهد کرد
پیام: گرفتار اندوه شدن بیدادگران
قلمرو زبانی: وین: و این / بوم: جغد، نماد شومی / محنت: اندوه، غم / از پی: برای، به خاطر / دولت: زمان فرمانروایی، دارایی / آشیان: آشیانه / دولت آشیان: دولت سرا، آشیانه خوشبختی
قلمرو ادبی: بوم: نماد شومی / بوم محنت: اضافه تشبیهی / بوم محنت بر آشیان کسی گذشتن: کنایه از ” نابودی قدرت و اعتبار ” / دولت آشیان: ترکیب تشبیهی
معنی: مرگ که نابودکننده همگان است، روزی شما را نیز نابود خواهد کرد.
پیام: نابودی ستمگران
قلمرو زبانی: اجل: مرگ (شبه هماوا: عجله) / خاص: درباریان / عام: توده مردم / حلق: گلو
قلمرو ادبی: آب اجل: اضافه تشبیهی / گلوگیر: کنایه از ” نابود کننده، خفه کننده، کشنده / خاصّ و عام: آرایه تضاد، مجاز از ” همه مردم / گلو، حلق، دهان: تناسب / آب اجل بر حلق کسی گذشتن: کنایه از” مرگ و نابودی او” / تلمیح به آیه ” کلّ نفس ذائقه الموت ” هر نفسی چشنده مرگ است.
معنی: همانگونه که عدل و داد انسانهای دادگر در جهان باقی نمیماند، پس ستم ستمگران نیز بی گمان از بین رفتنی خواهد بود.
پیام: همه چیز در این جهان نابودشدنی است
قلمرو زبانی: چون: به علت آن که /داد: عدل و انصاف / به جهان در: دو حرف اضافه برای یک متمم / بقا نکرد: باقی نماند / بیداد: ظلم و ستم
قلمرو ادبی: داد و بیداد، عادلان و ظالمان: تضاد / واج آرایی: ” د” و”ن
معنی: چون بانگ و خروش انسانهای دلیر گذشت و رفت، این صدای گوش خراش شما انسانهای پست نیز رفتنی است.
پیام: نابودی دستیاران ستمگران
قلمرو زبانی: مملکت: کشور /غرّش: بانگ، فریاد، خروش
قلمرو ادبی: شیران: استعاره از ” دلیران و مردان دادگر” / عوعو: واق واق، ” نام آوا”، استعاره از «قدرتهای ظاهری» / سگان: استعاره از ” مزدوران ستمگران ” / غرش و عوعو، سگان و شیران: تضاد / گذشت و بگذرد: اشتقاق (رشته انسانی) / واج آرایی «ش»
معنی: مرگ همچون بادی است که انسانها را میکشد. این باد شما را نیز نابود خواهد کرد.
پیام: مرگ ستمگران
قلمرو زبانی: بسی: بسیار / کشتن: خاموش کردن / چراغدان: جای نهادن چراغ
قلمرو ادبی: باد: استعاره از ” مرگ ” / شمع: استعاره از ” انسانها ” / باد، شمع: تضاد(باد شمع را میکشد) / چراغدان: استعاره از ” زندگی و وجود / شمع، چراغدان: تناسب / باد بر شمع و چراغدان وزیدن: کنایه از ” مرگ و نابودی” / تلمیح به آیه: کلّ نفس ذائقهُ الموت (هر نفسی چشنده مرگ است.)
معنی: فرمانرواییهای بسیار در این جهان آمدند و رفتند. ناچار شما نیز روزی نابود خواهد گشت.
پیام: تباهی کاروان ستمگران
قلمرو زبانی: کاروانسرا:تیم، جایی در راه که کاروانها در آنجا اقامت میکنند / بسی: بسیار / کاروان: گروه مسافرانی که با هم سفر میکنند
قلمرو ادبی: کاروانسرا: استعاره از گیتی
معنی: ای کسی که به بخت نیک خود مینازی، این بخت فرخنده شما نیز به پایان خواهید رسید.
پیام: ناپایداری طالع خجسته
قلمرو زبانی: مفتخر: سربلند، صاحب افتخار / طالع: سرنوشت، بخت / مسعود: فرخنده / اختر: ستاره
قلمرو ادبی: اختر: ستاره، استعاره از عوامل خوشبختی / تاثیر اختران شما نیز بگذرد: کنایه از این که بخت نیک شما نیز به پایان خواهد رسید / طالع، اختران: تناسب / واج آرایی «ت» / تلمیح به حدیث: الدهرُ یومان یومٌ لک و یومٌ علیک (روزگار دو روز است: روزی به سود تو و روزی به زیان تو.)
معنی: با سپر بردباری و تحمل در برابر ستم و ظلم تیر مانند شما ( ستمگران) پایداری میورزیم تا روزگار کشورداری شما نیز به پایان برسد.
پیام: شکیبایی در برابر ستم
قلمرو زبانی: جور: ستم
قلمرو ادبی: تیر جور: اضافه تشبیهی / از تحمل سپر کنیم: تشبیه پنهان / کمان: مجاز از ” قدرت، زور ” / سختی کمان: کنایه از توان و زورمندی، ورزیدگی در تیراندازی / تیر، سپر، کمان: تناسب / تیر، سپر: تضاد
معنی: ای کسانی که مردم را به دست کارگزاران ستمگر درنده خو سپردهاید [آگاه باشید] که این ستمگری شما نیز روزی به پایان خواهد رسید.
پیام: نابودی کارگزاران بیدادگران
قلمرو زبانی: تو: منظور کشورداران ستمگر / رمه: گله / طبع: سرشت (شبه همآوا: تبع: پیروی) / سپردن: واگذار کردن (بن ماضی: سپرد، بن مضارع: سپار) / گرگی: درندگی، ستمگری / شُبان: چوپان
قلمرو ادبی: رمه: استعاره از ” توده مردم ” / چوپان: استعاره از ” کارگزاران ستمگر” / گرگ طبع: درنده خو، تشبیه / شُبان: استعاره از ” کارگزاران ستمگر ” / گرگ و رمه، چوپان، شبان: تناسب / رمه، گرگ: تضاد / چوپان گرگ طبع: گونهای متناقض نما / گرگی: کنایه از ستمگری و درندگی
سیف فرغانی(سده هفتم)