آرایه ادبی مجاز،انواع مجاز و مثال هایی درباره آرایه مجاز و روش تشخیص مجاز در ادبیات
مَجاز یا شیوۀ بیان مجازی عبارت است از بهکارگیری واژه و سخن در معنای دیگر و غیر واژگانی آن. در شیوه ای به شکل لفظی یا معنوی به کاربرد مجازی کلمه یا سخن اشاره دارد.همچنین در نظر داشته باشید هر استعاره مصرحه، مجاز است اما هر مجاز استعاره نیست. به مجازهایی که در ذهن خواننده یا شنونده تصویری خلق میکنند، صور خیال یا تصاویر شاعرانه و به بیانی که از این صور یا تصاویر بهره میبرد، شیوه بیان تصویری گفته میشود. اینگونه مجازها، در زبان و ادبیات، بهخصوص ادبیات غنایی، کاربرد فراوان دارد.
علایق مجاز فراوانند و در شمار خاصی محصور نمیشوند ولی مهمترین آنها عبارتند از:
گوئي مگر كسي به نشان زآب زعفران | انگشت زرد كرده به کافورنهاد | |
در مصراع اول بیت بالا «بیت» تنها جزئی از یک شعر است و به جای کل آن یعنی شعر به کار رفتهاست که به آن علاقهٔ جزئیه و در مصراع دوم کل کوه به جای جزئی از آن به کار رفتهاست که به آن علاقهٔ کلیه میگویند.
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی | چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی | |
«سر» در این بیت علاقهٔ محلیهاست؛ زیرا سر محل تفکر، اندیشه، قصدو عزم است.
این دم شنو که راحت از این دم شود پدید | و اینجا طلب که حاجت از اینجا شود روا | |
کلمهٔ دم(نفس) سبب و علت سخن گفتن است به همین علت به آن علاقهٔ سببیه گفته میشود.
دیدی که خون ناحق پروانه شمع را | چندان امان نداد که شب را به سر برد | |
در این بیت خون به معنای کشتن به کار رفتهاست؛ زیرا کشتن همواره با خون همراه است به همین دلیل خون در این بیت علاقهٔ لازمیه است.
برآشفت عابد که خاموش باش | تو مرد زبان نیستی گوش باش | |
زبان ابزاری است که سخن گفتن با آن انجام میشود به همین علت در این بیت زبان علاقهٔ آلیه است.
بر گرفته از ویکی پدیا